SKULL ☠ JOKES



با کلی شور و شعف و ذوق و خوشحالی بلند شدم رفتم دانشگاه ، با کلی استرس بخاطر دیر رسیدن بدو بدو خودمو رسوندم انجمن بازی ، رفتم دم در کلاس ، یادم اومده استاد گفته بود وقتی دیر میاین از در پشتی بیاین ک تو فیلم نیوفتین ، رفتم در پشتی میبینم قفله، برگشتم در اصلی محکمممم دستگیره رو کشیدم بعد یه آقایی اومده میگه خانوم ! این درا قفل مرکزی داره ، برید ته سالن بگید براتون باز کنن. این جا بود ک به بی سروصدا بودن کلاس شک کردم ، رفتم میپرسم کلاس یونیتی کجاست ؟

خانومه میگه پنج شنبه بود دیگه

میگم خب

میگه خب

میگم الان کجا برگزار میشه

میگه نهههه فقط پنج شنبه هاست

من :|

اون :|

من اخه تو سایت نوشته بود شروع کلاس پنج شنبه ساعت 11 

اون نههههه فقط پنج شنبه هاس . چون بچه ها دانشگاه دارن نمیتونن هروز بیان ک

من *that makes sense*

و بعد از اون awkward silence

 

اومدم از ساختمون انجمن بیرون شرو کردم خودزنی روحی روانی

*کفر بر تو ! لعنت بر تو! ای کور ! ای بیمار ! فرق پنج شنبه و پنج شنبه ها رو نمیدونی؟؟؟؟*

نیمه پر قضیه رو ببینیم بعد از مدت ها یکی از دوستامو دیدم ، بعد از قرن ها به یه گربه غذا دادن ، و بعد از مدت نه چندان زیادی مترو سواری کردم

تنها عللی ک الان calm ئم همیناس .


مطمئنا پیش اومده براتون برید تو فاز یه فیلم یا داستان نه ؟ من بعد از مدت های طولانی برگشتم به فاز ارباب حلقه ها و هابیت  

شروع کردم به خوندن کتابای ارباب حلقه ها که البته میدونم قراره پشیمون شم چون همه میدونن خوندن کتابه بعد از دیدن فیلم اصن حرامه! اما چیزی ک برام قشنگه شباهتای کتاباش به کتابای دنیای وارکرافته. نه از نظر داستان و روایت ، بلکه از لحاظ محیط و اسما و اینا . 

واسه کسایی ک نمیدونن ، دنیای وارکرفت و دنیای ارباب حلقه ها یا همون سرزمین میانه اول یکی بودن. دو تا دوست باهم ساختن این دنیا رو اما بعد تصمیم گرفتن مسیرشون از هم جدا بشه واسه همین این دو تا دنیا از خیلی جهات بهم شبیهن ، وارکرافت جنگ محور تر شد ، جنگی که توش سیاه و سفید رو نمیشه تشخیص داد اما سرزمین میانه شد جنگ بین سیاه و سفید . 

And I have a new crush . On lord thranduil god he is so handsome . it's like lee pace was born for this role .

 


Tonight was movie night. I watched The Hobbit 3: Battle of the five armies on TV with my mom . The movie was 3 hours in total but for us it took 4 hour cuz we ended up having a lot of conversations about the similarities of the storyline of the move to the real world, all the wars, the greed, the good, the bad, everything. 

It was nostalgic for me cuz when I was a kid my mom and I used to do the same thing everytime we watched the anime Sprited away on TV. but another reason for tonights feeling of nostalgia is the following conversation :

Me : mom , do you know which character I like.

Ps : my favorite character is king Thranduil

Mom : *points at thranduil* that guy !

Me : :| * how did she know? *

 

The conversation I had 4 years ago watching a series called Pasta on TV with her :

Me : mom do you know which one I like ?

Ps: my favorite character is Phillips.

Mom : *points at Phillips*

Me : *how ? How does she do thaaat?*

 

She knows . she knows everything


استوری گذاشته بودم :

Playing Final Fantasy VII : Crisis Core is both a curse and a blessing .

واسه رد کردن یکی از باس بتلا باید با جنسیس بجنگی . بعد از سه روز بالاخره این باس بتل رو گذروندم، نمیدونم واقعا سخت بود یا خودم لفتش میدادم اما بالاخره کشتمش خیلی حس بدی بووود .

I killed the love of my life with my own hands .

هر ضربه ای میزدم بهش دردشو خودم حس میکردم

صحنه دلخراشی بود، نصفی از وجودم فریاد میزد :

Kill him, finish him 

نصفی دیگه با اشک فریاد میزد :

Nooo, don't hurt hiiiiiim

*I know I'm a psycho XD*

کلا مجموعه اف اف همینطوره . تو همه سری ها پلیر باید حداقل مرگ یکی از کاراکتر های اصلی رو ببینه. چ وضعشه انیکس؟ 


Lee توی هابیت نقش یه کاراکتر خیلی arragent و مغرور داره . در عین حال fabulousness ازش میباره . اما توی  pushing daisies یه موجود پاک و معصوم و به قول نگار گوگولیه ! (خیلی pure ئه کاراکترش میگه don't call the undead ppl zombie, that's disrespective . ای خدا . i wanna hug him) یه حس به قول مارشال "oh honey sweety babyyyyy" دارم بهش . از اون meme ها هست که میگه "protact him at all cost" ، یه حس اونجوری به آدم میده . الان من موندم .

fabulous king of mirkwood or a cute pie maker?

قشنگ انگار دو تا ساید کاملا مخالف یه آدم بایپولر یا یه آدم مالتی آیدنتیتی رو جدا کردی و ازشون خواستی فیلم بازی کنن

you know when you think about it . acting is a very scary job ! to be able to role play such opposite characteristics is just . wierd , but we all are playing different characters time to time aren't we ? we all are actors . that's a part of our life

 


تلویزیون مستند گذاشته داره میگه چقدر بازی هایی مثل doom  و tomb raider باعث بروز خشونت و حتی حمله با سلاح گرم تو آمریکا شده، مامان هم صدای تلویزیونو از قصد تا ته بلند کرده تا من بشنوم حالا منم در حال replay کردن devil may cry 2 ئم . XD خدایا . خودت ظهور کن


اتاق من safe zone امه . توش راحتم . توش خودمم . هر وقت بخوام درس میخونم، هر وقت بخوام با صدای بلند آهنگای جویی رو میخونم، هر وقت بخوام میخوابم! کلا my room is my kingdom

امشب یکم با بکی تو اینستا صحبت کردم. ناراحت بود! نگران بود . خب البته این حال همه مونه. اما اون حالش بدتر بود. انگار یکی از دوستاشو تو اعتراضات گرفته بودن. حرفمون ک تموم شد از غارم (چون تایم زیادی رو تو اتاقم میگذرونم خانواده میگن تو مثل خوناشاما که میخوان در معرض نور نباشن رفتی یه غار پیدا کردی و توش زندگی میکنی) گفتم برم بیرون ببینم اوضاع چطوریه.

TV داشت مصاحبه با "مسئولین" پخش میکرد، مامان داشت از تو گوشیش اخبارو میخوند، Sis داشت ویدیو اعتراضات دانشجوها رو میدید بعد یه دفعه گفت اعتراضات اصفهان کشته داد.

سرمو انداختم پایین برگشتم به اتاقم . دیگه از فردا با جمله امیدوارم امروز روز بهتری باشه بلند نمیشم . نه که نا امید بشم! نه . فقط دیگه حوصله سروکله زدن با افکار خودمو ندارم!

a better day?

oh yeah sure

به اتاقم ک برگشتم خودمو انداختم رو تخت، remedy این مدتم شده صدای جویی.آرومم میکنه، داشبورد تامبلرم شده فان کوئت های ویچر و گیف های جویی! فید پینترستم شده عکسای جویی.هدست زدم و اهنگشو پلی کردمو غرق شدم تو دنیای خودم .

پناه بردن (نه فرار کردن) از دنیای واقعی به دنیای خودم برام چیز جدیدی نیست! برام مثل recharge میمونه . اما اخیرا، مثل قبلنا، از خودم میپرسمwhat if i could stay ؟

و همینطور فکر میکنم، و فکر میکنم . صدای جویی موقع خوندن im weak my love and i am wanting میشکنه و من هم هر دفعه باهاش میشکنم . و فکر میکنم . what if i could stay . و بعد .

well . reallity kicks in :)


When I die, put my headset on my ears and make sure I listen to the folder of Joker soundtrack on my phone, from the first track to the last of it!  Because today I nearly died listening to it on metro, and I'm pretty sure if I listen to them when I'm dead they'll revive me

مدت ها بود ساوندترک یه فیلم اینقدر ستیسفایم نکرده بود. فکر نمیکردم کسی جز هانس زیمر بتونه اینقققققققدر محتوا در موسیقی بیکلام بگنجونه. تو مترو ک داشتم گوش میدادم قشنگ منتظر بودم در ک باز میشه یه نفر با ماسک جوکر وارد بشه و وارد ی استیجی از riot بشیم اما نشد. شاید بهتره ک نشد. 

حس خلسه ای ک اهنگ bathroom dance ش بهم میده رو اصلا نمیتونم توصیف بکنم .

 


me : im never gonna have kids. Who wants kids?

*Jack appears with mouth full of candy and saying "I like it" with sweetest smile ever*

also me : shit :\ okay. i've known jack for half a day but i adopted him, he is my son! if anything happens to him, im gonna kill everyone on this planet and then myself. y'll hear me!!!? STAY AWAY from my kid !

I like nougat

In this episode he is * less then one day old*. He is literally a baby! well not "just" a baby. he is a nephilim ! a baby born of angel and human blood.

البته خوده الکس موقعی ک این نقشو بازی کرده تقریبا 15-16 سالش بوده XD

Edit1 (not mine, credit to owner)

Edit 2 (not mine, credit to owner)

i mean just . look at him! he is adorable!!!! i never wanted to hug someone so hard XD

 

" I am son of Lucifer

I'm a Hunter

I AM A Winchester "

 

Welcome!

to team free will 2.0 Jack :)

Welcome to the Winchester family ~

 

ps: just in case . im talking about Supernatural ^^


Others : video games cause violence. They corrupt teenagers minds.
Me playing skyrim which includes fighting, killing, gore scenes and blood : sitting on a chair at the inn listening to the bard playing his lute and just chillin' . 
Or
Horse riding and enjoying the beautiful nature of Skyrim, some times stopping and just admiring the view!

*video games don't CREATE violence, if someone becomes violent playing them, it's because that they tried channeling their anger and rage through games but they couldn't so they have no choice but to unleash it in the real world. There is nothing wrong with the games! So instead of changing the subject, confront the real question, where does this anger and rage come from? Why? How to stop it and how to help! Not . " oh it's because of all the games you play that you are always angry" !
PEOPLE I'm planting vegetables in a farm! How could that be the problem???*


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

سایت نینجا مبارزان سایه حسن ملایی مشاوره و سیگنال بازارهای مالی حکمت و حکایت برگ نما HACUBE Matthew کاشت میلگرد در رشت لغتنامه مصور لغات ضروری تافل ( منطبق بر کتاب لغات ضروری تافل) پزشکی